هوای تو

متن مرتبط با «بد شده ایم» در سایت هوای تو نوشته شده است

گوشت بدهکار من و فریاد هایم نیست

  • حتی اگر از چشم هایت دست بردارمآخر تو را دست کدامین مرد بسپارم؟تو هستی و نامردها دور و برت بسیارمن هستم و دلشوره های بی تو بسیارمگوشت بدهکار من و فریادهایم نیستمن عشقمان را از تو بعد از این طلبکارمآنقدرها هم بعد من تنها نمی مانیمن چندمین عشقت شدم؟! بگذار بشمارم...قلبم فقط مُرده، که آن هم چیز خاصی نیستدکتر، نمی دانم چرا، گفته است بیمارم!هه... خنده ات می گیرد از این حرفها، اماهرچه تقلا می کنم بدتر گرفتارمباشد برو، هر جا و با هر کس که می خواهیاما فقط یادت بماند دوستت دارمعلی فردوسیبرچسب‌ها: اشعار متفرقه بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تف به باورهای شومت تف به ایمانت رفیق

  • تف به باورهای شومت تف به ایمانت رفیقتف به دامانی که پروردست این سانت رفیقاز چه حاشا میکنی خونخواری ات را ، مانده است_تکه های قلب خونم لای دندانت رفیق«رام» بودی آمدی و «مار» وحشی میرویکاملا عکس هم اند آغاز و پایانت رفیقهی مرا انداختی،برداشتی،انداختیقوطی کبریت بودم محض دستانت رفیقرفتی اما مثل نقل گرگ وآدم ماندنیستبر تنم آثاری از چنگال برانت رفیقبرچسب‌ها: مجتبی سپید بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بدون شك تو به خورشيد رفته اي بانو

  • مرا دچار خودت کرده ای دچار خودتبیا بزن دو سه پیکی به افتخار خودتبس است هر چه كه ما دور بوده ايم از هماراده کن که ببینی مرا کنار خودتبیا" پوکر" بزنیم و دوباره" رنگ" شویچه دست های قشنگی كه در قمار خودتهميشه داشتي و بر زدي دل من راميان اين همه صورت به اختيار خودتاگر چه باختم اما خوشم كه مي بينيدوباره خنده به چشمان غصه دار خودتبدون شك تو به خورشيد رفته اي بانوكه هست اين همه سياره در مدار خودتاگر چه هر چه غزل داشتم از آن شماستاگر چه اين غزلم هست يادگار خودتبيا و تازه بكن حس شاعري ام راكه شعرهاي مرا كرده اي شعار خودتدلم هنوز همان آشناي سنتي است"مرا ببوس" بزن باز با سه تار خودتمني كه عاشق آزادي خودم بودمچقدر ساده كشاندي به انحصار خودتجواب پرسش من یک کلام کوتاه استتو بی قرار منی یا که بی قرار خودت؟تو اول همه ي شعرهاي من بوديمخواه آخرشان را در انتظار خودتبرچسب‌ها: وحید پورداد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دنیای من بدون حضورت جهنم است

  • دنیای, من بدون حضورت, جهنم استیک خواب وحشت آور با زجر توأم است ور از تو خُرد می شوم از اینکه بین شهرمی بینم عاشقانه دو تا دست در هم استزل می‌زنم به عکس تو و ابر می شومهر شب بساط گریه برایم فراهم استاز ح, ...ادامه مطلب

  • من بد و زشتم تو اما خوب و زیبا

  •   پس خدا دلتنگی اش گل کرد ، آدم آفرید مثل من بسیار اما مثل تو کم آفرید   دست کم از من هزاران شاعر چشمان تو دست بالا از تو یک تن در دو عالم آفرید    ریخت در پیمانه ام روز ازل از هرچه داشت دید مقداری سرش خالیست ، پس غم آفرید   زشت و زیبا ، تلخ و شیرین ، تار و روشن ، خوب و بد خواست ما سرگرم هم باشیم درهم آفرید   من بد و زشتم تو اما خوب و زیبا، بازشکر لااقل ما را برای هم نه با هم آفرید   در هوای عشق من را خلق کرد اما تو را دید من هم عاشقی را دوست دارم آفرید برچسب‌ها: محمدحسين ملكيان, ...ادامه مطلب

  • بنده حتی شده با زور تو را می خواهم

  •  بنده حتی شده با زور تو را می خواهم تا بدانی به چه منظور تو را می خواهم!   عاشقی کار ِ دل است و دو طرف بی تقصیر طبق فرمایش مذکور تو را می خواهم   گرچه “آن جور…” که گفتم نشود ، اما باز مطمئن باش که “این جور…” تو را می خواهم   آن شب وصل که گفتند ولی نز, ...ادامه مطلب

  • تست بدشانسی

  •  دیواره ی قلب تو را گچ یا که سیمان کرده اند تا دل شکستن را برایت خوب ! آسان کرده اند   در تست بد شانسی ببین من جفت شیش آورده ام!؟! حالا که من دل داده ام ، دل را چه ارزان کرده اند   من تشنه ات بودم ولی حتی دریغ از جرعه ای خب ، دیدنت را جیره ای ! لیوان به لیوان کرده اند   از بعد از آن وقتی که دل ، باسنگ رفتارت شکست هر تکه اش را گوشه ای بردند و پنهان کرده اند   من یک گلایول میخرم این بار وقت دیدنت ,بدشانسی ...ادامه مطلب

  • دیدن شیرین رخی در راه می چسبد عجیب

  • دیدن شیرین رخی در راه می چسبد عجیب لب نهادن بر لبی گمراه می چسبد عجیب… دیدنت ، بوییدنت ، احساس خوب عاشقی بعد مدتها جدایی ، آه می چسبد عجیب… دست تو در دست من ، چشمان من لبریز تو شرم لمس صورتی چون ماه ، می چسبد عجیب… نقشه ذهن مرا می برد شوق دیدنت وصل و دیدار تو از بی راه ، می چسبد عجیب… هستی ام آن روز …با تو یک غزل یک شعر شد در سکوت این زمان همراه می چسبد عجیب… من برایت شعر می گفتم غزلهایی چه شور شاعر چشمت شدن گهگاه می چسبد عجیب… ذهن من تبعید در زندان گیسوی تو بود بی گنه ماندن در این درگاه می چسبد عجیب رضا وطن دوست ,دیدن,شیرین,رخی,راه,چسبد,عجیب ...ادامه مطلب

  • دیوانگی چیز بدی نیست، دیوانگی حاشا ندارد

  •   مرد است و دردی تا قیامت، البته عشقش تا ... ندارد  درد است و مرد عاشق بر این درد، دردی که او تنها ندارد    عاشق سبک‌بال است و پابند، در برزخ تردید اسیر است  هنگام ماندن جا ندارد، هنگام رفتن پا ندارد    بنویس تا مردم بخوانند، بگذار تا عالم بدانند  دیوانگی چیز بدی نیست، دیوانگی حاشا ندارد    دیشب زمین یک‌باره لرزید جز تو دل از دنیا بریدم  دل ناگهان فهمید جز عشق چیزی در این دنیا ندارد    در زندگی قطعی‌ترین چیز مرگ است، پس گاهی بیایید  در ذهن‌مان با خود بگوییم امروزمان فردا ندارد  برچسب‌ها: بهمن صباغ زاده,دیوانگی,چیز,بدی,نیست،,دیوانگی,حاشا,ندارد ...ادامه مطلب

  • ناخوش شده ام درد تو افتاده به جانم

  •   ناخوش شده ام درد تو افتاده به جانم باید  چـــه  بگویم  به  پرستار  جوانم؟ باید چه بگویم؟ تو بگو، ها؟ چه بگویم وقتی کـــه ندارد خبــــر از درد نهانم؟   تب کرده ام امــا نه به تعبیر طبیبان آن تب که گل انداخته بر گونه جانم بیمـــــاری  من  عامل  بیگانـــه  ندارد عشق تو به هم ریخته ، اعصاب و روانم   آ, ...ادامه مطلب

  • شاعر شده­ ام اوج در اوهام بگیرم

  •   شاعر شده­ ام اوج در اوهام بگیرم هی رقص کنی از تنت الهام بگیرم    شاعر شده ­ام صبرکنم باد بیاید تا یک غزل از روسری ­ات وام بگیرم    هی جام پس از جام پس از جام بیاری هی جام پس از جام پس از جام بگیرم    آشوب شوی در دلم آشوب بیفتد آرام شوی در دلت آرام بگیرم    سهمم اگر افتادن  ، از این بام بیفتم سهمم , ...ادامه مطلب

  • ما بدهکاریم به یکدیگر

  • ما بدهکاریم به یکدیگر و به تمام دوستت دارمهای نگفته ای که پشت دیوار غرورمان ماندند و ما آنها را بلعیدیم تا نشان دهیم که منطقی هستیم و بدهکاریم به تمام نگاه هایی که از چشمان هم دزدیدیم تا نشان دهیم اسیر عشق نیستیم و به دستهایمان که نوازش را از آنها دریغ کردیم تا مبادا مهرمان بر دیگری نمایان شود و به , ...ادامه مطلب

  • بدمستی

  • بدمستی   گیسوانت را که میتکانی در باد منْ جایِ خود ، پرنده ها را هم میگیرند به جُرمِ بَدمستی! برچسب‌ها: احساسی پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶  توسط اسماعیل  |   , ...ادامه مطلب

  • در خوابهایم دیده بودم رفتنت را

  •   وقتی ندارد گریه هایم در تو تأثیر  حس میکنم حس تو یا من کرده تغییر   از اولش تو مرد این خانه نبودی  آهوی رامت خوب فهمیدت ... ولی دیر   در خوابهایم دیده بودم رفتنت را  دل میکنی و می شود این خواب تعبیر   می خواهمت ... دنیا ولی ناسازگار است  از عشق قدرتمندتر ... دستان_ تقدیر   دلواپس فردای آهویت نباشی, ...ادامه مطلب

  • تا ابد دیوانه ی زنجیری موی تواَم

  •   آمدی طبعم شکوفا شد، بهارانی مگر؟ صورتم شد خیس خیس ازشوق، بارانی مگر؟   آمدی با دیدنت برخاست در من مرده ای روح رستاخیزی من! در تنم جانی مگر؟   آمدی و هر خیال دیگری غیر از تو را پیش پایت سر بریدم . عید قربانی مگر؟   تا ابد دیوانه ی زنجیری موی تواَم نیست امّید رهایی از تو، زندانی مگر؟   خواستی عشق زل, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها