هوای تو

متن مرتبط با «خسته نباشی به انگلیسی» در سایت هوای تو نوشته شده است

تف به باورهای شومت تف به ایمانت رفیق

  • تف به باورهای شومت تف به ایمانت رفیقتف به دامانی که پروردست این سانت رفیقاز چه حاشا میکنی خونخواری ات را ، مانده است_تکه های قلب خونم لای دندانت رفیق«رام» بودی آمدی و «مار» وحشی میرویکاملا عکس هم اند آغاز و پایانت رفیقهی مرا انداختی،برداشتی،انداختیقوطی کبریت بودم محض دستانت رفیقرفتی اما مثل نقل گرگ وآدم ماندنیستبر تنم آثاری از چنگال برانت رفیقبرچسب‌ها: مجتبی سپید بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بدون شك تو به خورشيد رفته اي بانو

  • مرا دچار خودت کرده ای دچار خودتبیا بزن دو سه پیکی به افتخار خودتبس است هر چه كه ما دور بوده ايم از هماراده کن که ببینی مرا کنار خودتبیا" پوکر" بزنیم و دوباره" رنگ" شویچه دست های قشنگی كه در قمار خودتهميشه داشتي و بر زدي دل من راميان اين همه صورت به اختيار خودتاگر چه باختم اما خوشم كه مي بينيدوباره خنده به چشمان غصه دار خودتبدون شك تو به خورشيد رفته اي بانوكه هست اين همه سياره در مدار خودتاگر چه هر چه غزل داشتم از آن شماستاگر چه اين غزلم هست يادگار خودتبيا و تازه بكن حس شاعري ام راكه شعرهاي مرا كرده اي شعار خودتدلم هنوز همان آشناي سنتي است"مرا ببوس" بزن باز با سه تار خودتمني كه عاشق آزادي خودم بودمچقدر ساده كشاندي به انحصار خودتجواب پرسش من یک کلام کوتاه استتو بی قرار منی یا که بی قرار خودت؟تو اول همه ي شعرهاي من بوديمخواه آخرشان را در انتظار خودتبرچسب‌ها: وحید پورداد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • من را به چشم عاشق یک زن نگاه کن

  • یک بار هم به نیت دیدن نگاه کنچیزی نگو فقط تو به این تن نگاه کنبر بند بند پیکر این مرد زل بزنبر داستان تلخ شکستن نگاه کنباور نمی کنی که همان مرد آشناستباور نمی کنی که ... دقیقا نگاه کنای فاتح همیشگی قله های عشقیک لحظه است ریزش بهمن ، نگاه کنشاعر شکستنی ست ، ولی تکه تکه اشیه نطفه است رو به سرودن ، نگاه کنمن را شکستی و شده ام شعر تازه ایبر وزن طن ط طن ط ط طن طن ، نگاه کنیک حرف ساده است دلیل جدا شدنفرق رسیدن و نرسیدن ، نگاه کنمن را به چشم شبزده ای دوره گرد ، نهمن را به چشم عاشق یک زن نگاه کنبرچسب‌ها: وحید پورداد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بهار

  • بهار ثانیه ثانیه می آید…و اینجا کسی هست کهبه اندازه شکوفه های بهاریبرایت آرزوهای خوب دارد…به رسم اسفند و آخر سالمن هم دل تکانی میکنمهمه چیز را کنار می گذارمبه جز تو…میخواهم یادت تا همیشهکنج دلم باقی بماند!برچسب‌ها: احساسی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • به تو می اندیشم

  • چند روزی است که تنها به تو می اندیشماز خودم غافلم اما به تو می اندیشمشب که مهتاب درآیینه ی من می ر قصدمی نشینم به تماشا به تو می اندیشمهمه ی روز به تصویر تو می پردازمهمه ی گریه شب را به تو می اندیشمچی, ...ادامه مطلب

  • چه قدر مانده که دستم رسد به پیرهنت ؟

  • چـــه وقت گــــل کند آیا شکوفه های تنتچه قدر مانده که دستم رسد به پیرهنت ؟چگــونه صبــر کنــم تا کـــه باز برچینــمشکوفه ی غزل از گیسوان پر شکنتغمـی نجیب نهفته ست در دلم  که مرارها نمی کند احساس دوست , ...ادامه مطلب

  • خنده‌هایت بهانه خوبی است

  • خنده‌هایت بهانه خوبی است، تا که نبضم هنوز هم بزندتا که در دفترم غزل بوزد، نظم هر صفحه را به هم بزندحکمت مشق‌های کودکی‌ام توی دستم به رقص آمده استتا قلم‌کار ابروان تو را خط به خط، مو به مو قلم بزنددل پ, ...ادامه مطلب

  • به گمــــانم که بمیــــرم، تـو بگــویی بـه درک

  •   پُرِ زخمــــم و غــــم قهــــرِ تو مــاننـــد نمــک به گمــــانم که بمیــــرم، تـو بگــویی بـه درک   به هــــوای تو دلــــم یکســــره، آرام و یــواش می کشــد از ســــر دیــوار حیــــاط تـو سـرک   مدتی هـست که فهمیــده ام آن خنــده ی تو در خودش داشــته مجمــوعه ای از دوز و کَلک   تا کـه من دق کنــم از غصــه، برایش هـــر روز می کشی سرمه و سرخاب و سفیداب و زَرک   رنـگ و رویـــم شــده از تندی اخــــلاق تـو زرد شــده ام لاغــر و پــژمرده، لبــم خــورده تـَـرک   دوستـی گفت: «گمــانم که به این حالـت تند عاشقــی را زده در خــانه ی قلـب تو محــک»   «دوستــت دارم»و با گفتــن آن صـــــدهـا بــار داده ام دست دل سنــگ و سیــــاه تو گَـــزک   گفتـه بودی که شـکایت نکنم...چشم! دعــــا: حافظــت دســت خـــدا باشـــــد و اَللهُ مَعـَـــک     برچسب‌ها: جواد مزنگی, ...ادامه مطلب

  • خوب است بعد از این به دلت اقتدا کنی

  •   خوب است بعد از این به دلت اقتدا کنی حیف است اگر به بوسه فقط اکتفا کنی   از من نترس کفتر جلدم نمی روم ترس من از شماست مبادا خطا کنی   مدیون قلب عاشق من تا قیامتی جز من اگر به عشق کسی اعتنا کنی   چیزی شبیه حالت اسم تو در من است در کوه اگر که نام خودت راصدا کنی   از شوق دیدن تو رسیده ست جان به لب از دست میروم نکند پا به پا کنی برچسب‌ها: مرتضی قلی زاده بابک, ...ادامه مطلب

  • به روی گردنت افتاد تاری از گیسو

  •   اگر به رسم ادب از سرش کلاه گرفت نسیم باز مرا با تو اشتباه گرفت   دمی به ناز ، حجاب از رخت کنار زدی "پرنده پر زد" و "آهو رمید" و "ماه گرفت"   به روی گردنت افتاد تاری از گیسو تمام گردنه را یک تن از سپاه گرفت   دلی چنی&, ...ادامه مطلب

  • به پایت ریختم اشکی و رفتم

  •   به کویت با دل شاد آمدم با چشم تر رفتم به دل امید درمان داشتم درمانده تر رفتم   تو کوته دستیم میخواستی ورنه من مسکین به راه عشق اگر از پا در افتادم به سر رفتم   نیامد دامن وصلت به دستم هر چه کوشیدم زکویت عا, ...ادامه مطلب

  • وقتی نباشی پستچی یک بسته غم می آورد

  •   وقتی نباشی پستچی یک بسته غم می آورد تصـویـری از آینــده ، با طـــرح عَــــــدَم می آورد   عمری به رسم عاشقی در گل &#, ...ادامه مطلب

  • مرا به هرم نفسهای عشق آب کنید

  •  شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنیدمگر مساحت رنج مرا حساب کنید محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید خطوط منحنی خنده را خراب کنید طنین نام مرا موریانه خواهد خورد مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید دگر به منطق منسوخ مرگ می خندم مگر به شیوه ی دیگر مرا مجاب کنید در انجماد سکون ، پیش از آنکه سنگ شوم مرا به هرم نفسهای عشق آب کنید مگر سماجت پولادی سکوت مرا درون کوره ی فریاد خود مذاب کنید بلاغت غم من انتشار خواهد ی,نفسهای ...ادامه مطلب

  • به برگ اول دفتر برایت یک خداحافظ نوشتم

  •  به برگ اول دفتر برایت یک خداحافظ نوشتم نبودي تا ببيني با  صدایت یک خدا حافظ نوشتم   تمام جاده را با یاد تو از برگ گلها سرخ کردم ولی با آخرین گل جاي پايت یک خدا حافظ نوشتم   نشد خالي خيالم پس جدا كردم تو را از قاب عكست به دل تنگي به روي عکسهایت  يك خدا حافظ نوشتم   درون درس عاشقها به تنهايي خو د  مردود  گشتم  به روي جاي خالي ها...! نهایت يك خدا حافظ نوشتم   سلام از ابتداي نامه هايت پاره كردم بي ار,دفتر,برایت,خداحافظ,نوشتم ...ادامه مطلب

  • امشب به شب نشینی خورشید دعوتم

  •   آغوش تو چقدر می آید به قامتم در آن ، به قدر پیرهن خویش راحتم   می پوشمت که سخت برازنده ی منی امشب به شب نشینی خورشید دعوتم   خوشوقتی صدای تو از دیدن من است من هم از آشنایی تان با سعادتم!   با خود ، تو را به اوج _ به معراج_ می برم امشب اگر به خاک بریزد خجالتم   بازار شام کن شبمان را به موی خود بگذار دیدنی بشود با تو ، خلوتم   بر شانه ام گذار سرانگشت برف را کوهم ولی تمام شده استقامتم   من سیرتم هم,نشینی,خورشید,دعوتم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها