هوای تو

متن مرتبط با «عاشقم من» در سایت هوای تو نوشته شده است

من قبله ام را يافتم ، حيّ علي العشق...

  • دل بردي از منِ بي نياز از دلبري هابي سِحر و جادوها و بي افسونگري هابي باده و بي جام مستم كرده اي باگل هاي رنگارنگ دشت روسري هادل نيست ، نه...سنگ است ، اما سنگ هم با-نام نگين چسبيده بر انگشتري هاكوه طلاي ناتمامم ! با تو ديگرتعطيل خواهد شد دكان زرگري هانام تو را آموختم بسيار پيش ازآموزش درس زبان مادري هادنبال تو سايه به سايه مي دوم تا-وقتي بيافتند از نفس پشت سري هادور تو مي گردند چون پروانه انگارهرشب عطاردها ، زحل ها ، مشتري هابگذار رسواي تمام شهر باشمديگر نمي ترسم ازاین دور و بري هامن قبله ام را يافتم ، حيّ علي العشق...وقت مسلماني ست بعدِ كافري ها !برچسب‌ها: رضا نیکوکار بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از من گرفتی خلوت بکر جهانت را

  • از من گرفتی خلوت بکر جهانت رامی خواستم مهتاب باشم آسمانت رامی شد اگر می خواستی مانند تن پوشیدور تن ام محکم بپیچی بازوانت راهم دوست دارم غرق عشقی آتشین باشیهم تشنه ام نفرین کنم همبسترانت راتنها شرابت را بنوش و دلربایی کنبی من ننوش اما تو جام شوکرانت رابوسیدن تو آرزویی غیر ممکن نیست...من می رسانم بر لبم یک روز جانت را ...برچسب‌ها: مهتاب یغما بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تو برگ گل نازك و من عاشق ناشي

  • تو برگ گل نازك و من عاشق ناشياز هم چه كنم با تو كه يكباره نپاشي؟در محضر اسليمي اندام تو هيچ استكيفيت مرغوب ترين مرمر و كاشيبايست كه با داشتن اين قد و بالادلواپس دزدان سر گردنه باشياي داغ ترين سوژه كه يك شهر نگاهشدنبال تو افتاده به انواع حواشياز دست حسودي كه به كامش نرسيده استكاري نمي آيد به جز اشكال تراشيهر كس به سرش زد كه به فكر تو بيافتدكرده است خودش جمجمه اش را متلاشي!من روز و شبم پر شده از فكر و خيالتدر فكر من اي عشق چه باشي، چه نباشيعلی فردوسیبرچسب‌ها: اشعار متفرقه بخوانید, ...ادامه مطلب

  • گوشت بدهکار من و فریاد هایم نیست

  • حتی اگر از چشم هایت دست بردارمآخر تو را دست کدامین مرد بسپارم؟تو هستی و نامردها دور و برت بسیارمن هستم و دلشوره های بی تو بسیارمگوشت بدهکار من و فریادهایم نیستمن عشقمان را از تو بعد از این طلبکارمآنقدرها هم بعد من تنها نمی مانیمن چندمین عشقت شدم؟! بگذار بشمارم...قلبم فقط مُرده، که آن هم چیز خاصی نیستدکتر، نمی دانم چرا، گفته است بیمارم!هه... خنده ات می گیرد از این حرفها، اماهرچه تقلا می کنم بدتر گرفتارمباشد برو، هر جا و با هر کس که می خواهیاما فقط یادت بماند دوستت دارمعلی فردوسیبرچسب‌ها: اشعار متفرقه بخوانید, ...ادامه مطلب

  • گفتی چرا اینقدر با من مهربانی؟

  • گفتی برو! گفتم که میمانم نگفتم؟گفتی چرا؟ گفتم نمیدانم نگفتم؟گفتی خرابم میشوی گفتی ،نگفتی؟گفتم چه میدانی که ویرانم نگفتم؟تو تا توانستی به من از صبر گفتیمن هیچ از شوق فراوانم نگفتمتو هفت نسل عاشقت را شرح دادیمن یک کلام از برگ و بنیانم نگفتمگفتی چرا اینقدر با من مهربانی؟گفتم نپرس! اما، پشیمانم نگفتمگفتی بیا لعنت بگوییم،از ته دلگفتم تو را مدیون شیطانم!! نگفتمرفتی، نمیدانی ، به خواهانت! براین دلاندازه ی موی پریشانم"نه"گفتمبرچسب‌ها: مجتبی سپید بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از انتخاب من ، این روز ها پشیمانی

  • تویی که دختر زیبای شهر بارانیچگونه آمده بودی مرا بسوزانی ؟چگونه آمده بودی که عاشقم بشوی ؟و چشم های مرا باز هم ببارانیتویی که بیت به بیت مرا خودت گفتیو راز غربت این شعر را نمی دانی !همیشه جای تو در حرف های سهراب استکه حس بی مثل باغ های کاشانیتو رازدار ستون های تخت جمشیدیشکوه جاری هر نقش طاق بستانیتویی که طعم عسل داشتی چرا چندی ستبه تلخ طعمی زیتون ناب گیلانی ؟حقیقت است و من منکرش نخواهم شدکه برگزیده ای از دختران ایرانینگو که خوب من از چشم هات می خوانماز انتخاب من ، این روز ها پشیمانیتمام قافیه ها را از آن خود کردیببخششان به من این بیت های پایانیولی نه - مال خودت ، چونکه خوب میدانمتو قهر می کنی ، این شعر را نمی خوانیبرچسب‌ها: وحید پورداد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • من را به چشم عاشق یک زن نگاه کن

  • یک بار هم به نیت دیدن نگاه کنچیزی نگو فقط تو به این تن نگاه کنبر بند بند پیکر این مرد زل بزنبر داستان تلخ شکستن نگاه کنباور نمی کنی که همان مرد آشناستباور نمی کنی که ... دقیقا نگاه کنای فاتح همیشگی قله های عشقیک لحظه است ریزش بهمن ، نگاه کنشاعر شکستنی ست ، ولی تکه تکه اشیه نطفه است رو به سرودن ، نگاه کنمن را شکستی و شده ام شعر تازه ایبر وزن طن ط طن ط ط طن طن ، نگاه کنیک حرف ساده است دلیل جدا شدنفرق رسیدن و نرسیدن ، نگاه کنمن را به چشم شبزده ای دوره گرد ، نهمن را به چشم عاشق یک زن نگاه کنبرچسب‌ها: وحید پورداد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تو از عسل گرفته شدی من چشیده ام

  • بر عکس قصه هاست و گیسو کمند نیستآن زن که عاشقش شده ام قد بلند نیستما هم قدیم مثل دو تا یک کنار همهر چند این نتیجه ی مردم پسند نیستاین شعرها به پای تو هرگز نمی رسندیا خوب ٱنقدر که به نامت شوند نیستتو از عسل گرفته شدی من چشیده امشیرینی تو یک ذره مانند قند نیستآبی بپوش ، چشم بد از تو حذر کنداین اعتقاد های قدیمی چرند نیستمن یک سوال مختصر و ساده میکنمبی حوصله نباش جوابش بلند نیستمستی چشم های تو غیر طبیعی استاین مست ها همان که مرا میکشند نیست؟بانوی بی نظیر من ، اقرار می کنماین زندگی بدون تو یک لحظه بند نیستبرچسب‌ها: وحید پورداد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تو هم خنجر بزن ، من زخم کاری دوست دارم 

  • تو هم خنجر بزن ، من زخم کاری دوست دارم شبیه موزه هایم ، یادگاری دوست دارمشکوه بیستون هستم که از تکرارها خستمبیا فرهاد شو ، من کنده کاری دوست دارمفقط لج می کنی من عاشق این کارها هستمگلم ، من شاعرم ، ناسازگاری دوست دارمتو دعوت نیستی در خلوتم اما بیا گاهیبیا که میهمان افتخاری دوست دارمتو مثل بهمنی آرامی و محجوب اما منشبیه منزوی ، دیوانه واری دوست دارمتو خود را دوست داری ، آینه این را به من گفت وبدان من آنچه را که دوست داری ، دوست دارمبرچسب‌ها: وحید پورداد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تو بیت آخر همه ی شعرهای منی

  • با اینکه هیچکس به مقامت نمی رسداما به تو جواب سلامت نمی رسدحرف تو است در همه ی این کلاس هاهر دختری به این قد و قامت نمی رسدای لوتی مؤنث دانشکده ، بدانهرگز کسی به پای مرامت نمی رسدقلیان که می کشی همه ی قهوه خانه همحتی به گرد حلقه ی کامت نمی رسدبانو اگر تو پر نکنی دم به دم مرااین پیک ته کشیده ، به جامت نمی رسدتو بیت آخر همه ی شعرهای منیکه بی تو شعر من به تمامت نمی رسدبرچسب‌ها: وحید پورداد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ماه من غصه چرا ؟

  • ماه من غصه چرا؟آسمان را بنگرکه هنوزبعد صدها شب و روزمثل آن روز نخست، گرم...و آبی و پر از مهر به ما می خنددیا زمینی را کهدلش از سردی شبهای خزاننه شکست و نه گرفتبلکه از عاطفه لبریز شد ونفسی از سر امید ک, ...ادامه مطلب

  • من و فرهاد از یک طایفه هستیم

  • نمیدانم که میدانی،ولی بد جور دلتنگمبرای دیدنت با هر چه مانع هست می جنگم به خوردم می دهد هر لحظه دوریّ تو حسرت رامنی که خسته از این جاده فرسنگ فرسنگممن و فرهاد, از یک طایفه, هستیم,؛ نگذارم که تا جان در بد, ...ادامه مطلب

  • دنیای من بدون حضورت جهنم است

  • دنیای, من بدون حضورت, جهنم استیک خواب وحشت آور با زجر توأم است ور از تو خُرد می شوم از اینکه بین شهرمی بینم عاشقانه دو تا دست در هم استزل می‌زنم به عکس تو و ابر می شومهر شب بساط گریه برایم فراهم استاز ح, ...ادامه مطلب

  • دامن پاک

  • گفتند راه افتاده در این کوی و آن برزن می‌گوید آن سرسخت افتاده به دام من! هر طور رسوایم کنی انکار خواهم کرد آیا شما را بنده جایی دیده‌ام اصلاً؟ وقتی که دیدی تشنه‌ام اما ابا دارم با من شدی ظالم‌تر از شمر بن ذی‌الجوشن آب خوشی هم از گلو پایین نخواهد رفت معشوقِ آدم وای اگر روزی شود دشمن آنان که فهمیدند پای یک نفر ماندم رفتارشان با من شده مانند یک کودن گفتند دختر غم مخور! این هم نشد آن هست! اینها نمی‌فهمند فرق مرد را با زن دیگر تو را هرگز ندیدم تشنه‌ات ماندم مُردم ولی شکر خدا پاک است این دامن گفتند راه افتاده‌ای در کوچه‌های شهر بیهوده می‌گردی به دنبال کسی چون من انسیه سادات هاشمی   برچسب‌ها: اشعار متفرقه, ...ادامه مطلب

  • من و تو

  •   عاقبت فاصله افتاد میان من و تو اینچنین ریخت به هم روح و روان من و تو   موعد دلخوری از عمرِ هدر رفته رسید صف کشیدند دقایق به زیان من و تو   قهوه خوردیم مگر فال جدیدی بزنیم قهوه شد تلخ تر از تلخی جان من و تو   دیگری آمد و بین من و تو جای گرفت تا فراموش شود نام و نشان من و تو   فکر ما بود بسازیم جهانی با هم گر چه پاشید و فرو ریخت جهان من و تو   آرزو نوری برچسب‌ها: اشعار متفرقه, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها