ضمیر بعید

ساخت وبلاگ

 

کفشهايم کجاست ميخواهم سرشب راهی سفر بشوم

مدتی بی بهار طی بکنم ٬ دو سه پاييز دربدر بشوم

 

خسته ام از تو٬ از خودم٬ از ما ٬ ـ ما ـ ضمير بعيد زندگی ام

دو نفر انفجار جمعيت است پس صلاح است يکنفر بشوم

 

يک نفر در غبار سرگردان٬ یک نفر مثل برگ در توفان

می روم گم شوم برای خودم ٬ کم برای تو دردسر بشوم

 

مطمئنم که بعداز اين توفان مثل آن روزها نخواهم شد

گرچه اصلآ دلم نميخواهد که از اين هم شکسته تر بشوم

 

حرفهای قشنگ پشت سرم؛ آرزوهای مادر و پدرم...

آه خيلی از آن شکسته ترم که عصای غم پدربشوم

 

پدرم گفت: دوستت دارم پس دعا ميکنم پدر نشوی

مادرم بيشتر پشيمان که از خدا خواست من پسر بشوم

 

داستانی شدم که پايانش مثل يلدا سياه و طولانيست

پرشده استکان حوصله ها٬ پس چه بهتر که مختصر بشوم

 

دورها قبر کوچکی دارم ٬ بی اتاق وحياط خلوت نيست

گاه گاهی سری بزن نگذار با تو از اين غريبه تر بشوم...

هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 229 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 5:00