لنگـر انداختـه در اسکـله، کنـگر خـورده
این عقابی که مسیـرش به کبـوتر خورده
مـوج با شــوق تو می آید و بـرمی گردد
متلاشی شـده، بی حوصله و سرخورده
گاه یک صخره ی پنهان شده را رد کرده ست
گرچه هر بار به یــک صخره ی دیگر خورده
بوسه ات سرخ ترین میوه ی فصل است انگار-
سیــلی مــوج کـه بر گونه ی بندر خورده
« بد نگویـیم بـه مهتـاب اگـر تــب داریم »
هر که بد گفت به چشمـان تو، شـکَّر خورده!
چشم تو معدن المـــاس ولـــی لبخندت-
سینـه ی ترد اناری ست که خنجر خورده
غزلی گفته ام از گـونه ی گـل نازک تر
من بجز شعر چه گفتـم که به تو برخـورده!؟
برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 202