زمین خلاصه ای از چشم آسمانی ِ توست
غزل برآمده از بازی زبانی توست
نه اندونزی و ژاپن، نه بم، نه هائیتی
تکان دهنده ترین صحنه، شعرخوانی توست !
کمی نخند! کمی دست از دلم بردار
که هر چه می کشم از دست مهربانی توست !
هر آنچه را بفروشم نمی رسد وسعم
به خنده ی تو که سوغات دامغانی توست
بلوغ زود رسم علت کهولت نیست
اگر که پیر شدم مشکل از جوانی تـوست
دو سال می گذرد من هنوز سربازم
وظیفه ی شب و روزم « ندیده بانی » توست …
برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 163