گل و خار

ساخت وبلاگ

 

خارخندید و به گل گفت: 

"سلام"

و جوابی نشنید...

خار رنجید، ولی هیچ نگفت!

ساعتی چند گذشت...

گل چه زیبا شده بود

دست بی رحمی نزدیک آمد،

گل سراسیمه ز وحشت افسرد

لیک آن خار در آن دست، خلید 

و گل از مرگ رهید...

صبح فردا که رسید،

خار با شبنمی از خواب پرید

گل صمیمانه به او گفت: 

"سلام"

گل اگر خار نداشت،

دل اگر بی غم بود،

اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،

زندگی،

عشق ،

اسارت،

قهر و آشتی

همه بی معنا بود...

هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 170 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 11:14