تولد

تقدیم به یکی از دوستان عزیز وبلاگی که امروز

تولدشونه امیدوارم که 120 ساله بشن :

پیر شدم از انتظار زدم به چشمام عینک

می خوام برات بیارم دسته گلای میخک

قبول بکن ز « غافل » این هدیه رو عزیزم

می خوام بهت بگم که : « تولدت مبارک »

دوستان و همراهان گرامی

 نزدیک به هفت ساله که در بین شما عزیزان هستم و در این مدت دوستان

زیادی داشته ام دوستانی که بودن در کنار اونها خیلی چیزها رو به من

آموخت . دوستانی که اونها رو هیچ وقت فراموش نمی کنم چه اونهایی

 که آمدند و رفتند و چه کسانی که هنوز در وبلاگم حضوری مستمر دارند .

 در این مدت از سوی بعضی از دوستان

( البته شک دارم که این افراد دوست باشن) ، مشکلاتی برام

 پیش اومده و از سوی اونها کارهایی با نام من انجام شده که

 خدا رو چه در این دنیا و چه در روز قیامت شاهد می گیرم

 که حتی روح من هم از اون کارها خبر نداشته .

 کاش یاد می گرفتیم که در کنار هم باشیم نه در مقابل هم .

 کاش می فهمیدیم  که هیچ کسی جای ما رو تنگ نمی کنه .

 اما متأسفانه خیلی ها هستن که به خاطر خودشون حاضرن

 دست به هر کاری بزنن حتی به قیمت تخریب ناحق دیگران .

من که از اونها می گذرم . امیدوارم که خدا هم از سر تقصیر و

گناهشون بگذره و به راه راست هدایتشون کنه تا به همین راحتی

باعث آبروی کسی نشن . دنیا بی ارزشتر از این حرفها و کارهاست . 

نمی خواستم اینجوری بشه و اینطور این وبلاگ رو تموم کنم

 اما ظاهراً چاره ای ندارم .

 از امروز به بعد این وبلاگ برای همیشه تعطیل میشه و دیگه

 پستی نخواهم گذاشت .

 از امروز به بعد هر کامنتی  با نام من و آدرس وبلاگ من برای

 شما ارسال بشه بدونید که از طرف من نیست .

 در اینجا از همه ی دوستان عزیزی که در این مدت در کنارم بودند

 و به من دلگرمی دادند سپاسگزاری کرده از اونها میخوام که

 هرگونه بدی از من دیدن من رو حلالم بکنن  .

 همگی شما رو به ذات بی چونش می سپارم .

یا حق

ارادتمند همیشگی شما 

اسماعیل جلیلی

1396/11/20