هوای تو

متن مرتبط با «دور چشم» در سایت هوای تو نوشته شده است

من را به چشم عاشق یک زن نگاه کن

  • یک بار هم به نیت دیدن نگاه کنچیزی نگو فقط تو به این تن نگاه کنبر بند بند پیکر این مرد زل بزنبر داستان تلخ شکستن نگاه کنباور نمی کنی که همان مرد آشناستباور نمی کنی که ... دقیقا نگاه کنای فاتح همیشگی قله های عشقیک لحظه است ریزش بهمن ، نگاه کنشاعر شکستنی ست ، ولی تکه تکه اشیه نطفه است رو به سرودن ، نگاه کنمن را شکستی و شده ام شعر تازه ایبر وزن طن ط طن ط ط طن طن ، نگاه کنیک حرف ساده است دلیل جدا شدنفرق رسیدن و نرسیدن ، نگاه کنمن را به چشم شبزده ای دوره گرد ، نهمن را به چشم عاشق یک زن نگاه کنبرچسب‌ها: وحید پورداد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حیف است که دور از تو غزل شکل بگیرد

  • من آمده ام تا که بگویی گله ها رادل دل نکن و باز بکن مساله ها راحیف است که دور از تو غزل شکل بگیردپیشم بنشین و بشکن فاصله ها رامن هیچ ...که تاریخ به دنبال تو بوده استپایان بده جنگ و همه ی غائله ها رااشکانی و ساسانی و سامانی و غیرهدنبال خودت می کشی این سلسله ها راجریان تو آنقدر خلاصه و قشنگ استکه عاشق خود کرده ای کم حوصله ها راآبستن چشمان تو هستند غزل هاهی پلک نزن ، زجر نده حامله ها راعصیان بکنی ، بغض شوی ، شعر بگوییاز بر شده ام تک تک این مرحله ها راتو پنج دی و من بم آماده ی ریزشآغاز بکن سخت ترین زلزله ها رامن از تو پرم ، از تو نوشتم همه جا راپس دور نریزی همه ی باطله ها رابرچسب‌ها: وحید پورداد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • صبر بر دور جدایی نیست ممکن بی‌شراب

  • عقل اگر می‌خواهد از درهای منطق بگذردباید از خیر تماشای حقایق بگذردآنچه آن را علم می‌دانند، اهل معرفتمثل نوری باید از دل‌های عاشق بگذردطفل می‌گرید مگر می‌داند این دنیا کجاست؟عمر چون با های‌های آمد به هق‌هق بگذردهر بهاری باغبان راضی به تابستان شودباید از خون دل صدها شقایق بگذردصبر بر دور جدایی نیست ممکن بی‌شرابهمتی کن ساقیا! تا مثل سابق بگذرداز گناه مست اگر زاهد به کفر آمد چه غماز خطای اهل دل باشد که خالق بگذردبرچسب‌ها: فاضل نظری بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دلم اهل خراسان بود و چشمم رومی عاشق

  • شبی در هیات شاد آمدی ، غمگین مرا خواندیسبک بر شانه ی باد آمدی ، سنگین مرا خواندیدلم اهل خراسان بود و چشمم رومی عاشقتو از آن سوی دیوار بلند چین مرا خواندیدلم دی بود و روحم بهمنی تنها ، تنم اسفندتو از ب, ...ادامه مطلب

  • غذا از اشک چشمام شووره هرشب

  •   چراغا مرده و تاریکه خونه همه خوابن منم چشمامو بستم همه خوابن منم باید بخوابم منم باید...ولی بیدار نشستم   ببین کم خوابی شبهای بی بی جلو بی خوابی من ، هیچه هیچه بهت فک میکنم قلبم میلرزه نفس تا میکشم عطرت می پیچه   غذا از اشک چشمام شووره هرشب همش بازیچه ی دلتنگیامم دیگه لبخندامم شیرین نمیشه بدون شب بخیرت، تلخه کامم    خودت میدونی که باید تموم شه! میدونم....من خودم اینجوری گفتم ولی تا چشمامو رو هم میذارم دوباره یاد اون روزا میفتم   همون روزا که دستامو گرفتی که من گم بودم و پیدااام کردی همون وختا که هرجایی میرفتی میدونستم دوباره برمیگردی   برا تو از خودم اسطوره ساختم گذاشتم فک کنی مث یه کوهم ولی دستای حسرت رو گلومه یه خنجر رفته انگاری تو روحم   میگن بد دردیه درد جدایی که هرچی بگذره ، بدتر میشه جاش شاید من اشتباه کردم، شنیدم یه وختا تا ابد میمونه زخماش!   د بسه لعنتی باید بخوابم دیگه تاریکی شب داره میره نوشتم :"من هنوز عاشق..."خدایا یکی گوشیمو از دستم بگیره... برچسب‌ها: نفیسه سادات موسوی, ...ادامه مطلب

  • چشمان کافرکیش

  •   خارق العاده اند چشمانت، تازه این با حساب ارفاق است چشمهایت فقط نه در ده ما، شهره در بیکران آفاق است    چشم آتش بیا,کافرکیش ...ادامه مطلب

  • زمین خلاصه ای از چشم آسمانی ِ توست

  •   زمین خلاصه ای از چشم آسمانی ِ توست  غزل برآمده از بازی زبانی توست   نه اندونزی و ژاپن، نه بم، نه هائیتی تکان دهنده &#, ...ادامه مطلب

  • کاش دور و بر ما این همه دل‌بند نبود

  •   کاش دور و بر ما این همه دل‌بند نبودو دلم پیش کسی غیر خداوند نبود   آتشی بودی و هر وقت تو را می‌دیدم مثل اسپند، دلم جای خودش بند نبود   مثل یک غنچه که از چیده شدن می‌ترسید خیره بودم به تو و جرأت لبخند نبود   هرچه من نقشه کشیدم به تو نزدیک شوم کم نشد, ...ادامه مطلب

  • وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست

  • وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست ناگهان- دریا! - تو را دیدم حواسم پرت شد کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست در دلم فریاد زد فرهـــاد و کوهستان شنید هی صدا در کوه، هی “من عاشقت هستم” شکست بعد ِ تو آیینه های, ...ادامه مطلب

  • خريدم از پری ها جفت مرواريد چشمت را

  •   تو را صبحی مه آلود از دل يک خواب آوردم تنت را ريختم در شيشهءمهتاب،آوردم   خريدم از پری ها جفت مرواريد چشمت را و از اعماق درياهای بی پاياب آوردم   خود من يافتم در قصه ها تخم نگاهت را تو رامن کاشتم...من سايه بودم...آب آوردم   بپرس اين دستهای هرزهءآمادهءچيدن کجا بودند وقتی کالی ات را تاب آوردم   بريز از خويش،زنبيل مرا از خواستن پرکن برای شاخه هايت يک زمستان خواب آوردم   برچسب‌ها: مهدی فرجی,خريدم,مرواريد ...ادامه مطلب

  • با یافتن چشم تو آرام گرفتم

  •   ای بکر ترین برکه! هلا سوره ی صافی! پرهیز کن از این همه پرهیز اضافی!   مهری بزن از بوسه به پیشانی سردم بد نام که هستیم به اندازه ی کافی!   تلخینه ی آمیخته با هر سخنت را صد شکر! شکرپاش لبت کرده تلافی!   با یافتن چشم تو آرام گرفتم چون شاعر درمانده پس از کشف قوافی..   چندی ست که سردم شده دور از دم گرمت.. بر گردنم از بوسه مگر شال ببافی... برچسب‌ها: علیرضا بدیع,یافتن,آرام,گرفتم ...ادامه مطلب

  • یک وجب دوری برای عاشقان یعنی عذاب

  •   گفته بودم می روی دیدی عزیزم آخرش ! سهم ما از عشق هم شد قسمت زجرآورش   زندگی با خاطراتت اتفاقی ساده نیست ! رفتنت یعنی مصیبت ، زجر یعنی باورش   یک وجب دوری برای عاشقان یعنی عذاب وای از آن روزی که عاشق رد شود آب از سرش   حال من بعد از تو حال دانش آموزی است که خسته از تکلیف شب ، خوابیده روی دفترش   جا, ...ادامه مطلب

  • پلک بر هم بزن این چشم اذان پخش کند

  •   پلک بر هم بزن این چشم اذان پخش کند اشهَدُ انّ ” تو” در کل جهان پخش کند   خنده بر لب بنشان حالت لبخند تو را بدهم “حاج حسین و پسران” پخش کند   بغلم کن همه جا ! شهر حسودی بکند چشم تو بین زنان تیر و کمان پخش کند   باد با موی تو هر لحظه تبانی کرده راز دیوانگی ام را به جهان پخش کند   بشود فاشِ همه راز ا, ...ادامه مطلب

  • دوست دارم ، واژه واژه شاعرِ چشمت شوم

  •   دوست دارم  ، تو برایم عشق را معنا کنی  خواب دنیا را کنارم غرق در رویا کنی   دوست دارم ، دورِ تو پروانه باشم روز و شب شمعِِ من باشی و در من شعله ها بر پا کنی   دوست دارم ، از خودم تنهای تنها بگذرم تا تو جایم را بگیری ، در دلم غوغا کنی   دوست دارم ، واژه واژه  شاعرِ چشمت شوم تا نظر پشت نظر  ،شعرِ مر, ...ادامه مطلب

  • چشم محشر

  •   خدا  به  فکر فرو  رفت :  این  پری  بشود ؟ و   یا  برای  جهانــــم  پیمبــــــری  بشود ؟   : کمــی شبیه  خودم  باشد این ؟  اگر  باشد به   شکل  خالق  خود   شاه   دلبری   بشود   خدا  به فکر که :  آیا برای من باشد و  یا بیاید و زیبـــــای دیگری بشود ؟   به  ذهن داشت که آن را  فقط پرنده کند به   آسمـــ, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها