کسی که چشم تو را اینهمه سیاه کشید
کسی که طرح مرا باب ذوق تو نزد و
تو را به ذوق من اینگونه دلبخواه کشید
به شاهکار خودش بر تو ! آنقدر زل زد
که نقش آینه ها را به اشتباه کشید
به رنگ گندمی ات طعم سیب را بخشید
و بعد پای مرا هم به این گناه کشید
فقط نگاه کن و شعرهای تازه بخواه
که هر چه شعر کشید ، از همین نگاه کشید
غزال کوه نشینم ، به خود نناز که گاه
گناه ریزش کوهی به پای کاه کشید
من آن پلنگ جسورم که خرق عادت داشت
و نقشه های تصاحب برای ماه کشید
تو را رقم زد و لبخند زد به خلقت خویش
مرا کشید و برای همیشه آه کشید
و راز پاکی هر عشق پیش فاصله هاست
به این دلیل میان من و تو راه کشید
برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 50